به کجا داریم میریم؟!
مدتی است ذهنم درگیر وضع فعلی جامعه است ... چقدر خدا روی زمین غریبه ...
*رفته بودم آزمایش خون بدم، آزمایشگاه دولتی و مرجع بود
و مراجعه کننده زیادی داشت. بالای دو تا اتاق نوشته بود «خونگیری آقایان» و
«خونگیری خانمها» خیالم راحت شد که محرم و نامحرمی رعایت میشه. وقتی نوبتم
شد یه آقا صدام زد و گفت بفرمایید نمونه رو بگیریم و منو به طرف اتاق
آقایان هدایت کرد!!! با تعجب پرسیدم آقایونم باید اینجا باشن؟ و با حالتی
که خیلی بهش برخورده بود گفت پس بیرون بشینید تا نمونه گیر خانم سرش خلوت
بشه!! منم بیرون منتظر بودم ... و میدیدم که توی این مدت توی اتاق نمونه
گیری خانمها خیلی راحت آقایون کارمند برای کارهای مختلف رفت و آمد میکنند و
حرص میخوردم! نوبتم که شد وقتی وارد اتاق شدم در و بستم. همون موقع یکی از
خانمهای کارمند گفت شوهرت حاج آقاست، چون ظاهرت خیلی خاصه و سخت میگیری!! و
واقعا فهمیدم که چقدر حجاب و رعایت واجبات در جامعه کم شده که توی ذهن
خیلیا اگر کسی این چیزا براش مهم باشه حتما بخاطر شرایطشه، نه ترس از خدا !
... جالبه که خیلی از خانمها حتی چادری بودن و بعد از آزمایش با آستین
بالا زده میومدن توی راهرو و قدم میزدن!!
*حالم بد بود و رفته بودم بیمارستان و قرار بود برام سرم وصل کنن. دیدم که پرستار بخش آقاست. همسرم پرسید ببخشید پرستار خانم ندارید؟ که کلی به آقاهه بر خورد و با حالتی عصبانی با بخش دیگه ای تماس گرفت و به خانم همکارش گفت که بیاد و سرم رو وصل کنه. و ما به جرم اینکه داشتیم یکی از واجبات خدا رو انجام میدادیم با اون حال بدی که داشتم حدود ۲۰ دقیقه ای معطل شدیم تا پیگیر شدن و اومدن!!
*سوار تاکسی شده بودم و متاسفانه یه آقا اومد و کنارم
نشست. من هم برای رعایت حریم ها کیفمو گذاشتم بینمون، هرچند کیفم خیلی
باریک بود و جایی رو تنگ نمیکرد ولی آقاهه گویا خیلی خیلی از این موضوع
ناراحت شده بود! مدام چپ چپ به کیفم نگاه میکرد و انتظار داشت برش دارم تا
جاش بازتر بشه!
*رفته بودم دکتر فشارم رو بگیرم. چون دیر وقت بود فقط دکتر آقا داشتن. من هم برای گرفتن فشار آستینمو بالا نزدم و ازشون خواستم فشارو از روی لباس بگیرن و دکتره با حالتی حق به جانب میخواست بهم بفهمونه که نمیشه! که منم قبل از اینکه اون بخواد چیزی بگه گفتم مشکلی نداره من اکثر مواقع اینطوری فشار میگیرم ...
- ۹۴/۰۷/۱۴