شرح وصال

از خودم می‌گویم ... و شرح می‌دهم وقایع را تا وصال حضرت دوست ...

شرح وصال

از خودم می‌گویم ... و شرح می‌دهم وقایع را تا وصال حضرت دوست ...

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

دلم شکسته، از آدمهای دورو که توی ظاهر خیلی خیلی محترمانه باهام برخورد میکنن که هرکس منو میبینه میگه بانو جان تو خودت مشکل داری اینا که همه چی تمومن! ولی هر بار که میبینمشون خنجری به قلبم فرو می ره. امان از کنایه ها، نیش ها، زخم زبون ها و ...

چقد خوب بود اگر بعضی ها لال به دنیا می آمدند! چرا بعضی ها لحظه ای فکر نمی کنند باید در محضر خدا برای کلمه کلمه و حرف حرف جمله هاشون جوابگو باشن. چقدر ساده دل میشکنند. غریبم و تنها!

چقدر در قرآن در مورد منافقین آیه اومده و چقدر هم آیاتش تکان دهنده ست و بعضی از ما چقدر آسون از کنارش رد میشیم. اینکه بر زبانت مدام ذکر «عزیزم»، «قربانت شوم» و ... باشه و عملت مدام شکستن دل آن شخص باشد، چیزی جز نفاق است؟؟!!


تا نزدیک سحر گریه کردم، قرآن خوندم و با دل شکسته بخشیدمشون! از خدا خواستم که من اونا رو میبخشم و تو برام به نیکی جبران کن ... میدونم که مثل همیشه سنگ تمام میذاره. بخشیدم تا روزی که مادر فرزندش را رها میکنه بخشایش خدا شامل حالم بشه. من بخشیدم ولی نمیدونم خدا هم میبخشدشون یا نه!!


التماس دعا ...

  • بانوی شیعه

امام مهربانم ...

تولدتان مبارک

خوب میدانم چرا بعد از سالیان سال هنوز هم برای خیلی ها زنده اید. هنوز هم بعد از این همه سال خیلی ها به شما متوسل می شوند. آنها که دست به دامان شمایند کرامتتان را خوب شناخته اند.

هیچگاه یادم نمی رود که در تنگناها چطور دستم را گرفتی، آن وقت که همه درها به رویم بسته شده بود و فقط شما بودی که در نیمه شب به دادم رسیدی مولا جان. حقا که «کریم اهل بیت» برازنده تان است.

دشمنانتان هم چقدر سخیف بوده و هستند که این همه کرامت را نمی بینند.

من در اندازه ای نیستم که بخواهم توصیفتان کنم، یا از فضائلتان سخن بگویم. فقط و فقط خواستم در روز میلادتان بگویم محبتهایتان را فراموش نکرده و نمی کنم ...

همیشه محتاجتانم آقا جان


به امید یک دل سیر زیارت حرمتان
  • بانوی شیعه